لفت دادن!


گاهی، به سرم می زنه تلگرام و واتس آپ و الخ و دولخ رو به کل از رو گوشی پاک کنم!

اصلا شاید یکی از اون گوشی های دکمه ای رو دوباره دست بگیرم!

والله!

تو کلّ این دنیای مجازی،

یعنی اون دنیای مجازی در واقع،

عضو یک گروهی بودم به اسم فرهیختگان.

حدود دویست نفر عضو داشت و خب، کمابیش مطالبی که ارزش خوندن داشته باشه پیدا می شد توش

از قضای روزگار با خودم گفتم بذار اونجا من حرف نزنم. 

بذار معرکه گردون نباشم و یاد بگیرم.

نامرد، مدیرش، راس راست زد و ما رو انداخت بیرون!

اینه که آدم اصلا ناامید می شه از خودش!

خب حرف بزنه که یک  عده سبز می شن، یک عده بهشون بر میخ وره، یک عده به خون آدم تشنه می شن و الخ

حرف نزنه، می گن لاله، از گروه می اندازنش بیرون!

خب بهتر نیست همه چیزو از رو گوشی حذف کنم؟

خیلی احساس تنهایی عمیییییییییییقی می کنه آدم !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

داعشی!


گاهی،
دلم می خواد تو حکومت داعش زندگی کنم!
اون موقع،
خودم،
علی الراس،
یک عده از این خانومها رو که پرایدشونو بر می دارن پر بچه می کنند با تماااااااااااااام وجودشون فقط حرف می زنند و بعد با بوووووق و چراغ راهشونو بین بقیه ماشینها باز می کنند رو،
قیمه قیمه می کردم!
به جان خودم می کشتمشون! به بد ترین نحو!
زن!
الاغ!
وقتی بهت رو می دن،
وقتی آدم حسابت می کنند شناسنامه و کارت ملی و بعد گواهی نامه برات صادر می کنند
وقتی لابلای هم نوعت، تو هم بر می خوری و ماشین و مسوولیت می دن دستت،
بفهم،
که اگه راه باز بود،
بقیه قر نبودند!
 خودشون گاز می دادند!
حیوون!

توضیح: قر، به ضم قاف، بیماری آلت تناسلی مردانه است که ظاهرا بیضه یا بیضتین از محل خودشون حرکت می کنند و می رن بالاتر(گمونم) و این حرکت کوچیک باعث می شه (بازم گمونم) که بیمار، نتونه راه بره چون تخمتین شریفین درد می گیرند!
همین.
آدم باشید!
همیشه به این فکر کنید که اون پپه هایی که بار زده اید هیییییچ گهی نمی شن! اینها خیلی هنر کنند در حدی که بعدها بتونند با کلی غلط املایی و انشایی، اس ام اس بدند یا تو فیس بوک بنویسند کجا رفته اند، یاد می گیرند! کم پیش میاد که مریم میرزاخانی از توشون درباید، اگه هم قراره در بیاد، شما با سرعت زیاد و با زر زدن و با لایی کشیدن، به کشتنشون میدید!
ختم کلام.

صبح چنان پام خورد به آستانه در حموم که انگشت کوچیکم خون اومد! در می کنه نامرد! چرا خدا چشم نذاشته رو انگشت آدم؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

ابزار


یکی از چیزهایی که بهم مزه می ده

خریدن ابزار است

بچه که بودم، فقط مغازه های لوازم التحریر فروشی می تونست پامو سست کنه و تا جایی که کسی شاکی نشه، بایستم و ویترین مغازه رو نگاه کنم.

از بویی که توی اینجور مغازه ها می اومد، کییییییییییف می کردم.

این روزها اما،

خرید یک انبردست

یک سیم چین

یک جعبه پیچ

یک دریل

یک اره برقی...

می دونید، امروز یک جعبه ابزار خریدم!

رفته بودم یک سرمته بخرم، سایز4، واسه چوب

بعدش،

یک جعبه ابزار هم خریدم. 

دو تا کاردک فنری هم خریدم که دو تا از سوراخهایی که روی دیوار زده بودمو باهاش بتونه زدم

سرمته هم البته خریدم.

بعدش تماااااااااااااام آچارهایی که داشتمو ریختم داخل جعبه

الان اینجاست. باحاله.

کلاً، کار کردن بدون ابزار، شکنجه است.

داشتن ادوات و آلات، شش قدم به جلوست

نه فقط واسه نجاری و آهنگری و الخ نه

شما رجل 30 یا سی هم باشی،

اگه یک عده داشته باشی که آلتت باشند،

یک عده که بتونی استفاده ابزاری ازشون بکنی،

کارت پیشه،

وگرنه،

کارت پسه!

خیلی پس !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

دستگیره


می گن نیاز، مامان اختراع است!

منم الانه یک کاری کردم که از خودم خعلی خوشحالم!

عرض به حضورتون که سالها پیش که تو خونه چند تا تیر و تخته زدم،

دستگیره براش نذاشتم.

یعنی یارو گفت قیمتم با دستگیره معمولی است،

منم گفتم نزن!

بعد از سالها، چندی قبل با آبجی خانوم تو کوچه بودیم که ییهو به سرم زد دستگیره بخرم

خریدیم و چند ماهی هست که رو میزه!

اولش دریلمون دست خان داداش بود

بعدش که گرفتیم، دریل محترم خراب بود!

دو هفته ای طول کشید تا تعمیرش کردم،

بعد باید سرمته می خریدم

بعد که خریدم سر مته بزرگتری هم لازم بود

بعدش سرمته میانی و خلاصه،

بالاخره امروز تمام ادوات جفت و چور شد و رسیدم به این نقطه که بگم،

بهترین چیز، ابزار است!

آلات!

وقتی وسیله کاری جور نیست، جیگر آدمو خون می کنه آخرش هم نمی شه!

الانه شد!

سه سوت!

نه فقط واسه حرکات اینجوری ادوات و آلات بهترین چیز است بلکه تو تمام امور، حتی امر کثیف 30 یا ست،

شما اگه یک  عده داشته باشی که بتونی آلتشون کنی، کارت جلوست!

وگرنه عقب!

والله!

اینو می گفتم، یکی از محلها رو زیادی گود کردم و دستگیره ، آویزون شد ازش!

خخخخخخخخخ!

الانه که با یک تکه پلاستیک میوه ای واشر درست کردم پشتش و یک جوووووووووری ردیفش کردم که به عقل جن هم نمی رسید،

خعلی کیف کردم!

خدمت باشیم!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

درک موقعیت


یکی از چیزهایی که من وااااااااااااقعا ازش وحشت دارم

چیزی که امیدوارم پیش نیاد برام

زنی است که چشمشو بسته و داره جیغ می زنه

زن،

تو جوونی اش هرکی هست و هرچی هست،

به نظرم

سنّش که می ره بالا دیگه باید خفه بشه 

خدایی، این مستاجری که دیوار به دیوارمونه،

آقاهه،

نمی دونم رو چه حسابی زنشو نگه د اشته است!

از چهار صبح این زنه داره جیغ می زنه و انتقاد می کنه !

چهار صبح!

خیلی ستم است!

و بیجاره آقاهه، گاهی یک دفاعی...

گاهی !


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

اعلام !

خب، از بلاگفا، اومدم اینجا

ظاهرا خیلی قبل تر اومده بودم، اینجا یادش بود خودش که یک خانی اومده و یک خانی رفته !

خخخخخخخخ!

فرمایش خاصی ندارم.

فقط، اسم گزنه، به فتح گاف، یاد خودمم بد میمونه!

یک چیزی تو مایه های تیغ و اینها از این لغت تداعی می شه برام!

یک گیاه آزار رسان! 

یکی عین من!


نمی دونم تو نظر دادن ها و فرمایش کردنها شماها با چه مشکلات و مصائبی رو به رو می شید. ببخشید دیگه. تقصیر من نبود.

عزّت زیاد


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

پراید عزیز


امشب، ماشینمو فروختم

دوازده میلیون و سیصد و پنجاه هزار تومن

می شه گفت حدود هشتصد هزار تومن ضرر کردم. 

پونصد تومن خرج ماشین کردم، سیصد تومن هم زیر قیمتی که مشتری داشت فروختم!

البته،

من یک خری ام، که از این وضع راضی ترم!

راستش، پارسال، دلم می لرزید واسه فروختنش.

یک مشکلاتی داشت که می دونم داره ولی نمی دونستم از کجاشه و واسه همینم، می دونستم مشتری می بره و اونم نمی فهمه و ممکنه کار دستش بده. دلم نمی خواست دغدغه داشته باشم. دوست داشتم مثل همین الان، مطمئن باشم ماشن مشکل فنی ای نداره. خدای نکرده کسی خودشو بخاطر لاپوشونی من، به کشتن نمی ده. دلم نمی خواست مسبب داغی باشم.

اینه که الان راضی ترم!

مطمئنم اشتباه نکرده ام. پول، برمی گرده به من. یقین دارم.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah

تست

این فقط یک تست است

ف، قط !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash shah