گاهی،
دلم می خواد تو حکومت داعش زندگی کنم!
اون موقع،
خودم،
علی الراس،
یک عده از این خانومها رو که پرایدشونو بر می دارن پر بچه می کنند با تماااااااااااااام وجودشون فقط حرف می زنند و بعد با بوووووق و چراغ راهشونو بین بقیه ماشینها باز می کنند رو،
قیمه قیمه می کردم!
به جان خودم می کشتمشون! به بد ترین نحو!
زن!
الاغ!
وقتی بهت رو می دن،
وقتی آدم حسابت می کنند شناسنامه و کارت ملی و بعد گواهی نامه برات صادر می کنند
وقتی لابلای هم نوعت، تو هم بر می خوری و ماشین و مسوولیت می دن دستت،
بفهم،
که اگه راه باز بود،
بقیه قر نبودند!
 خودشون گاز می دادند!
حیوون!

توضیح: قر، به ضم قاف، بیماری آلت تناسلی مردانه است که ظاهرا بیضه یا بیضتین از محل خودشون حرکت می کنند و می رن بالاتر(گمونم) و این حرکت کوچیک باعث می شه (بازم گمونم) که بیمار، نتونه راه بره چون تخمتین شریفین درد می گیرند!
همین.
آدم باشید!
همیشه به این فکر کنید که اون پپه هایی که بار زده اید هیییییچ گهی نمی شن! اینها خیلی هنر کنند در حدی که بعدها بتونند با کلی غلط املایی و انشایی، اس ام اس بدند یا تو فیس بوک بنویسند کجا رفته اند، یاد می گیرند! کم پیش میاد که مریم میرزاخانی از توشون درباید، اگه هم قراره در بیاد، شما با سرعت زیاد و با زر زدن و با لایی کشیدن، به کشتنشون میدید!
ختم کلام.

صبح چنان پام خورد به آستانه در حموم که انگشت کوچیکم خون اومد! در می کنه نامرد! چرا خدا چشم نذاشته رو انگشت آدم؟