عرض به حضورتون که،

تا حالا از این فیلمها دیده اید که یک عاااااالمه آدم و

 یک عالمه پلیس و 

یک عااااااااااااالمه باند مافیایی دنبال هم اند و

 به حرفه ای ترین فرم ممکن همو می کشند،

بعد ترجیع بند تمامشونم اینه که:

اون زیادی به دختره نزدیک شده

دختره در خطره

دختره جاش امنه

الخ؟

آدم فکر می کنه این دختره،

 عجب دافیه که اینهمه دنبالش اند!

بعد فیلم می ره جلو،

دختره،

یک خنننننننننننننننگی از آب در میاد که عین قاطر فقط لگد می زنه و دوست و دشمنشو نمی شناسه و دنبال جواب یک سوال مسخره ، کله خری دخترونه می کنه !

دیدید، 

نه؟

داره نشون می ده.

جیمز باندی ها اغلب اینطوری اند، 

توتمامشونم جیمز باند می کنتشون!

بی برو برگرد!


عرض به حضورتون که رفتم نخستین موزه موسیقی خصوصی ایران رو بازدید فرمودم!

چهار ماه است راه افتاده و من ده هزار تومن کمک کردم به دو شریک پایه گذارش!

یک عااااااااااااااالمه سازداشتند نامردها!

تو خیابون مهرداد، حد فاصل توحید تا حکیم نظامی، تابلو زده بود و جای پارک خوبی هم بود، منم رفتم!

می خواستم اگه داره کلی هم چیزهای موسیقایی بخرم ولی نداشت

واسه فروش ،هنوز چیزی نداشت.

عوضش،

یک اجرای زنده بود که تنبک، بالابان، ساز همونه، نی جفتی و قانون زدند برام!

برای من که نه، واسه هرکی اومده بود، عمدتاً پیرتوریست های اروپایی!

یک پسر بچه هم اومده بود کلاس، کتاب سوم هنرستان رو می زد و خب بعضی ها نشسته بودند گوش می دادند. قشنگ می زد انصافا.

سازهای باحالی هم دیدم. از جمله، ساز کرنا ! یک لوله ای بود به طول سه متر، اقلا، با یک شاخ مانندی تهش

نفهمیدم چطوری می زننش! لابد فوت می کنند یک سرش، از اونسرش صدا در میاد! هیچ سولاخ د یگه ای نداشت

تار حاملگی هم ساخته بودند! خعلی باحال بود! اینجوری بجای اینکه قنبل داشته باشه، قنبلش معکوس بود! فکر کن!

قنبل معکوسشو بذاری رو شکم محترم و، سااااااااز بزنی واسه جنین!

هه هه

انواع سرپنجه ها هم دیدم، باحال بود

کاسه یک تیکه

تار شش گل

و الخ!

یک زنگوله هم یارو داشت که واسه یک زوج آلمانی صداشو در آورد! می گفت جنسش برنج است و 4 دقیقه طول می کشه تا انعکاس صداش بند بیاد!

باحال بود! هه هه

سازهای موزه، مال مردم خراسان بود، مال مردم کردستان، جنوب ایران و سیستان

تهرانی ها، شمالی ها، یزدی ها، هیچکدوم هیچی نداشتند! هیچی! حتی دهل و الخ هم بود، مال لرهای عزیز، مال ماها، و الخ. منتهی، خیلی جاها هیچی نداشتند!

سازهای کرمان مسخره بود! با قوطه 5 کیلویی روغن نباتی قو، ساز ساخته بودند! ولی لابد صدا می داد خب! نمی دونم!

جاتون تهی بهرحال